۱۳۸۸ آذر ۱۷, سه‌شنبه

ما ایراینها

چند روز پیش با تعدادی از آشناها دور هم جمع شده بودیم و حرف میزدیم. یه زمانی فکر میکردم چقدر میشه از این حرف زدنها و دور هم نشستنها لذت برد، چیز یاد گرفت و ... . دیگه اینطوری فکر نمیکنم. نه برای اینکه فکر کنم خودم بیشتر میدونم .... نه شاید برای اینکه احساس میکنم صفای قدیمی دیگه تو خیلی ها نیست. خیلی چیزها عوض شده این روزها... اینم روش!

حرف از این بود که "ما ایرانیها" خیلی اهل قضاوت کردن بقیه هستیم و دوباره"ما ایرانیها" خیلی دوست داریم اظهار فضل سیاسی کنیم و سه باره "ما ایرانیها" خیلی همه چیز رو بزرگ میکنیم، مرده پرستیم، دیکتاتور سازیم، .... خلاصه چیزی نبود که بار خودمون نکردن! چی بگم والا ... منم میخوام اضافه کنم "ما ایرانیها" خیلی به خودمون گیر میدیم. مدام هم دوست داریم راجع به هر چیزی که میگیم و مینویسیم حتما اضافه کنیم "فقط ما ایرانیها هستیم که اینجوریم".

این جمله آخری که نوشتم در مواردی که مثبت باشه باعث نگاه کردن با غرور میشه و وقتی در مورد یه چیز منفی باشه با خنده تمسخر آمیز همراهه. خلاصــــــــــــــــــــه غرض از نوشتن این متن این بود که بگم خسته شدم از اینکه اینهمه از ما ایراد میگیرین! ایکاش یه ذره فقط یه ذره هم از خوبی های احتمالی ما چیزی میگفتین :(

خدا عاقبت همه ما رو به خیر کنه :)