۱۳۹۳ مهر ۲۹, سه‌شنبه

چند وقت پیش توی یک کنفرانس یکی از سخنرانها به نام لری اسمار یه چیزی در همین رابطه می گفت شاید شکل خیلی اغراق شده اینی که من داره اینجا می گم. ایشون اطلاعات مربوط به سلامتی خودش (بطور دقیق جزئیات آزمایش خون/ادرار/...) که در فواصل زمانی مشخصی در طول مدت نسبتا طولانی نمونه برداری شده، بطور رایگان در اختیار عموم قرار داده برای استفاده  دانشگاهها و مراکزی تحقیقاتی قرار داده. توی سخنرانی ش داشت از یک نفر دیگه حرف میزد و میگفت من فکر میکردم که من دیوانه ترین آدم زمینم تا فلانی (یه دانشمند دیگه که توی همین زمینه کار میکنه) رو شنیدم که ایشون مدفوعش رو به مدت یکسال، هر روزه نمونه برداری کردن تا اطلاعات سری زمانی مربوط به سلامتی ش قابل تحلیل باشه. همه خندیدن. می گفت که من فکر میکنم من هنوز خیلی کارهای دیگه میتونستم در عمرم برای کمک به علم انجام بدم و ندادم و هر روز از بابتش متاسفم

با خودم گفتم که بعضی آدمها چطور فکر میکنن و چطور زندگی می کنن. در صورتیکه من به خاطر یک باگ کوچولو توی کد، یا کامنت یه منتقد روی مقاله تمام روزم خراب میشه. کاش بلد بودم بلند مدت فکر کنم و پستی و بلندی های اینجوری کمتر اذیتم می کرد. باید از این لری اسمار هم بیشتر پیدا کنم و بیشتر بهشون گوش کنم

۱۳۹۳ مهر ۲۴, پنجشنبه

چند وقت پیش دو تا دختر جوون توی قهوه فروشی دانشگاه میز کناری من نشسته بودن و چون خیلی بلند حرف میزدن، ناخودآگاه توجه من به حرفهاشون جلب شد. حرف بر سر باربی هایی تپلی بود که چند ماه پیش روانه بازار شده و اینکه اصلا وجودشون لازمه یا نه و اینکه چه اثرات خوب یا بدی میتونن روی بچه ها داشته باشن. حرفهاشون خیلی دقیق بود که من فکر کردم احتمالا یه پروژه درسی باشه. نمیدونم از کدوم دپارتمان بودن اما راستش خوشحال شدم که توی دانشگاه راجع به این چیزها توی کلاس بطور جدی حرف زده میشه. من چیز زیادی ازش نمیدونم غیر از اینکه با طراحی این مدلها، می خوان به بچه ها یاد بدن که همه قرار نیست ترکه ای و لاغر و ... باشن.  شاید توی نظرشون بوده که به یچه ها بطور غیر مستقیم آموزش بهتری بدن. خلاصه اینکه دوست داشتم حرفهاشون رو. انگار که یه پرسشنامه طراحی کرده بودن و دوستانشون توی کلاس پرش کرده بودن و حالا این دو تا داشتن روی جزئیاتش حرف میزدن و تحلیل می کردن

کاش از این دست اتفاقات بیشتر بیفته و دانشگاهها و در نتیجه کل جامعه یه کمی عمقی تر به ماجراهایی که به نسل بعدی مربوط میشه بپردازه. شاید چیزهایی در مورد درست غذا خوردن یا حتی آموزش دوری از غذاهای مهندسی ژنتیک شده، بیشتر مطالعه کردن، یاد گرفتن اینکه چطور فکر و تحقیق کنیم و ... طوری که برای بچه ها و نوجوونها شکل سرگرمی داشته باشه. نمیدونم چطور ممکنه اما حتما راههای خوبی هست