چند وقت پیش دو تا دختر جوون توی قهوه فروشی دانشگاه میز کناری من نشسته بودن و چون خیلی بلند حرف میزدن، ناخودآگاه توجه من به حرفهاشون جلب شد. حرف بر سر باربی هایی تپلی بود که چند ماه پیش روانه بازار شده و اینکه اصلا وجودشون لازمه یا نه و اینکه چه اثرات خوب یا بدی میتونن روی بچه ها داشته باشن. حرفهاشون خیلی دقیق بود که من فکر کردم احتمالا یه پروژه درسی باشه. نمیدونم از کدوم دپارتمان بودن اما راستش خوشحال شدم که توی دانشگاه راجع به این چیزها توی کلاس بطور جدی حرف زده میشه. من چیز زیادی ازش نمیدونم غیر از اینکه با طراحی این مدلها، می خوان به بچه ها یاد بدن که همه قرار نیست ترکه ای و لاغر و ... باشن. شاید توی نظرشون بوده که به یچه ها بطور غیر مستقیم آموزش بهتری بدن. خلاصه اینکه دوست داشتم حرفهاشون رو. انگار که یه پرسشنامه طراحی کرده بودن و دوستانشون توی کلاس پرش کرده بودن و حالا این دو تا داشتن روی جزئیاتش حرف میزدن و تحلیل می کردن
کاش از این دست اتفاقات بیشتر بیفته و دانشگاهها و در نتیجه کل جامعه یه کمی عمقی تر به ماجراهایی که به نسل بعدی مربوط میشه بپردازه. شاید چیزهایی در مورد درست غذا خوردن یا حتی آموزش دوری از غذاهای مهندسی ژنتیک شده، بیشتر مطالعه کردن، یاد گرفتن اینکه چطور فکر و تحقیق کنیم و ... طوری که برای بچه ها و نوجوونها شکل سرگرمی داشته باشه. نمیدونم چطور ممکنه اما حتما راههای خوبی هست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر