۱۳۸۸ مرداد ۱, پنجشنبه

افق روشن

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت. روزی که کمترین سرود... بوسه است و هر انسانی برای هر انسان برادری ست.

روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل دیگر افسانه ای است
و قلب برای زندگی بس است.

روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی.

روزی که معنای آهنگ هر حرف، زندگی است.
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جست و جوی قافیه نبرم.

روزی که هر لب ترانه ئیست تا کمترین سروی بوسه باشد.
روزی که تو بیایی، برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود.

روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم ...
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که دیگر نباشـــم.

شاملو

۱ نظر: