۱۳۸۹ خرداد ۱۹, چهارشنبه

تپــــــــه

امروز بعد از مدتها برگشتم. نمیدونم اصولا کسی تو این مدت سری به من زد یا نه! به هر حال امروز یکی از اون روزهای نوشتنه :) هر روزی که حوصله درس خوندن ندارم یعنی باید یه کاری انجام بدم. شاید بنویسم... شاید قدم بزنم... شاید برم کنار دریا و ساعتها فقط گوش کنم... نمیدونم خلاصه فکر کنم دوباره زده به کله ام!

همینطوری نگاهم افتاد به بیرون از پنجره. یه تپه سبز همسایه منه. خیلی آرومه و یه کمی کسل کننده! شاید گاهی پیش بیاد که روزی یه نفر هم بهش سر نزنه... تحقیقا مثل خودمه :))

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر