۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه

قساوت/عدالت؟

دیروز انفاقی افتاد در مورد اعدام یک زن! که همه شنیدیم و کلی راجع بهش بحث شد. از دور هم نشستن هامون تا فیس بوک و ایمیل و اس ام اس و تلفن. از لحظه اولی که خبر رو دیدم تا همین حالا که تصمیم گرفتم اینجا بنویسم فکر کردم، هوایی شدم، غصه خوردم ... دلم خون شد... مثل خیلی از شما! من هم از توی هیچکدوم از قضاوتهایی که دیدم و خوندم و شنیدم، احساس عدالت نکردم... هیچ نفهمیدم چطور قساوت وقتی دلیلی براش پیدا میکنیم، برامون تبدیل میشه به عدالت؟!
اونچه منو آزار میده اینه که هر کسی یه طرف این ماجرا می ایسته و از اون زاویه نگاه میکنه و اونوقت حق میده به همون طرف، بدون اینکه طرف دیگه رو دیده باشه! چون فکر میکنه واقعا با چشمهای خودش واقعیت رو دیده... و شـــــاید فراموش میکنه که زاویه نگاهش فقط بخشی از اصل واقعیته! درست همین جاست که "ما" هم میشیم بخشی از همون ابزار خشونتی که در تمام ابعاد این ماجرا داره میجوشه!



۳ نظر:

  1. میخواستم با اجازه نظر خودمو بگم؛ همینطور که گفتی عدالت یا قساوت باید روی یا تاکید کرد؛ به نظر من قضاوت خیلی خیلی مشکل است و من تنها میتونم بگم که کاملا و صد در صد به تصمیم اون مادری که دختر زیبای سی و چند سالش به جرم بیگناهی کشته شد و دو نوه معصومش برای همیشه از نعمت مادر محروم، احترام میگذارم فرقی نمیکنه که اون تصمیم کلامی زیبای بخشش باشه یا کلمه زشت و چندش آور اعدام! هرگز نمیتونی تصور کنی که چه عشق عظیم و غیر قابل تصوری است و اگر همه ی دنیا هم اینو بهت بگن نمیتونی عمقش رو درک کنی تا زمانی که اونو توی آغوشت بگیری و لمسش کنی! فقط آرزو میکنم که این انتخاب سر راه هیچ بنده خدا قرار نگیره چون در اون صورت انتخاب و قضاوت در مورد اون انتخاب، کار هیچ کس نیست! مقالات زیادی تو این دو روز در این مورد خوندم و قضاوتهای مختلف و این که آرزو میشود که همیشه بخشش باید غلبه کنه ، من تا زمانی که مادر نبودم هم این فکر رو میکردم والی الان نمیتونم قضاوت کنم ، ما هیچ کنترلی روی آفرینش نداریم و متاسفانه انسانهایی وجود داران که به راحتی میکشند، تجاوز میکنند و ... و آثار کاراشون تا ابد روی زندگی دیگری باقی میمونه و حتی نسلها بعد و تا زمانی که این چیزا توی این جهان هست آیا میشه گفت که همیشه باید بخشید ؟ مادری سر کارم میشناسم که از دوستای خوبم هم هست و دختر ۲۲ سالشو ، دوست پسرش فقط به خاطر اینکه باهاش بهم زاده بود توی پارکینگ مال با ۳ تا گلوله تو مغزش کشت ، اگر با این مادر صحبت کنی و احساساتشو بشنوی و تاثیراتی که این مساله روی کل زندگیش گذاشت ( الکلی شدن شوهرش از غصه و طلاق و بهم ریختن کل خانواده و ...) و تحلیلش از بخشیدن ونباخشیدن، نظرت راجع به قضاوت کردن کاملا عوض میشه! یادم میاد که تو ایران به خاطر کمک به یک عزیز که متاسفانه میبایست مدتی رو توی بیمارستان روانی میگذاروند چندین بار به اونجا رفتم و اون چند بار برا همیشه تو زندگیم تاثیر گذاشت راجع به طرز تفکر به خیلی چیزا ... دختر زیبای ۲۰ و چند ساله بود که بهش تجاوز شده بود و این مساله روانش رو بهم ریخته بود که ترجیح میدم راجع به جزیااتش چیزی نگم ولی چشمهای پر خون مادرش و نگاه پدرش رو هرگز فراموش نخواهم کرد و بی خجالت میگم که آرزوی اعدام اون فرد تجاوزگر رو با دستهای خودم کردم !!!!
    همونطور که گفتم نمیخوام راجع به این زن قضاوت کنم و اصولا گرفتن جان یک موجود زنده چندش آورترین چیزاست ولی فقط نمیدونم چرا دلم ازهمه قضاوتها چه راجع به بخشش و چه راجع به قصاص گرفت!!!

    پاسخحذف
  2. مرسی که نظرتو بهم گفتی. من کاملا احساساتت رو درک میکنم و بهش احترام میذارم. اما شاید بد نباشه که چند تا نکته رو مد نظر داشته باشی:
    1. فکر میکنم(مطمئن نیستم) فرض کردی که این جرم ثابت شده و اون خانم حتما مرتکب این جرم شده که ... من شخصا هیچ اعتمادی ندارم که روند دادرسی عادلانه بوده و واقعا جرم ثابت شده!
    2. شـــــاید تو هم داری فقط به رابطه مادری فکر میکنی و نه هیچ کس/سیستم دیگه ای که در این ماجرا دخیل بودن. یه بار دیگه از یه زاویه دیگه نگاه کن و سعی کن فقط مادر نباشی.
    3. فکر میکنم فرض کردی(؟) از نظر من دو تاگزینه وجود داره و اونهم قصاص یا بخششه! من اینطور فکر نمیکنم... حتی به فرض اثبات مجرم بودن اون خانم.

    به قول لولیتا که توی وبلاگش نوشته بود:
    "و پرسش همچنان به قوت خود باقی می ماند. پرسش این نیست که چه کسی گناهکار است و چه کسی باید اعدام شود. پرسش این است که مگر می شود مرده ها را هم اعدام کرد؟من در این جمع هیچ کس را زنده نمی بینم!..."

    پاسخحذف
  3. ممنون عزیزم از نکته هایی که گفتی، در مورد اولیش باید بگم که "نه" عزیزم، برا همین هم گفتم که" نمیخوام این زن رو قضاوت کنم " چون با توجه به وض فعلی ایران و دستگاه قضاوت نه تنها "فرض" نمیکنم بلکه" مطمئن " هستم که روند دادرسی ها عادلانه نیست! اشاره من به قضاوت هائی بود که شده! و در مورد دوم باید بگم که صد در صد باهات موافقم ، قضیه این خانوم خیلی پیچیده تر از این حرفا بوده و عاملی/سیستمی که موجب همه این تراژدی شده کاملا معلوم هست ولی اون مشکلی هست که ریشه عمیقی در فرهنگ و قوانین کشورمون داره که فکر کنم صدها سال وقت لازمه تا درست بشه ! :( و در مورد سوم : نه عزیزم ، اینطور فکر نکردم و چون اینطور فکر نکردم نظر یا در واقع درد دلمو اینجا پست کردم چون جائی بود که به نظرم "قضاوت" نشده بود و همونطور که گفتم دلم از "قضاوتها" گرفته بود چه راجع به بخشش و چه راجع به قصاص !!!چون ما از خیلی حقایق بیخبریم و به نظر من به هیچ عنوان نمیشه گفت که باید بخشایش فرض لازم در جهان باشه و یا انتقام راه حلشه!!! و ازت یه دنیا ممنونم که اون جمله آخر رو از لولیتا گذاشتی چون چیزی بود که ته دلم بود ولی نمیتونستم بیانش کنم !!!"... پرسش این است که مگر می شود مرده ها را هم اعدام کرد؟من در این جمع هیچ کس را زنده نمی بینم!..."... Ahhhhhhh

    پاسخحذف