۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه

این نیمه شب نمیدونم این ترانه قدیمی از کجای دنیا، پریده توی ذهن من...:

رفتی سفر تو بی خبر از خونه ی ما / خاموش و سرده بی تو این كاشونه ی ما
رفتی سفر تو بی خبر از ماتم دل / جای تو غم شد همدم و همخونه ی دل
هر جا میرم یادت همیشه هرگز ازم جدا نمیشه / هر چند كه این سفر كوتاه اما دلم رضا نمی ده
تو در این سفر خدا یا زبلا نگهدارش كه دل امیدوارم به خیال او نشسته
شبی از درد فراقش رو به میخانه نمودم / دیدم از بخت سیاهم در میخانه ببسته
فقط آرزوم همینه كه تو از سفر بیایی / نكنه دلم بمیره یه وقت از غم جدایی

حتی نمیدونم خواننده اولیه اش کی بوده اما امشب ذهنمو تسخیر کرد و لذت بردم :)


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر