۱۳۹۱ دی ۳۰, شنبه

همون اولی که این وبلاگ رو درست کردم برای این بود که هر وقت چیزی به ذهنم رسید که اذیتم کرد و نتونستم توی روی کسی بگم، برای اینکه یادم نره و یه روزی خودم همون گند رو نزنم، بیام اینجا و بنویسم. پس عجیب نیست که هر وقت میام اینجا غر می زنم. اصولا دلم پره که میام اینجا! میام که خالی بشه

ماجرا اینه که یه خانم بسیار نازنین که اصالتا ایرانی هستن اما سالهاست که در امریکا درس خوندن  و کار کردن، برنده یه جایزه بسیار ارزشمند در زمینه علمی که کار می کنن شدن. بعضی از دوستان کلی خوشحال شدن که هم کلاسی ایشون بودن در قدیم ها، و بعضی هم اینکه هم دانشگاهی بودن و حتی دورادور می شناختنشون ابراز خوشحالی کردن. هر دو این موارد در نظر من بسیار محترم و به جاست. 

اما یه جمله ای هست که همچین در لحظه میتونه آستانه تحمل من رو ناگهانی سقوط بده. اونم اینه: بــــــــــــاز هم یک اقتخـــار دیگر برای ایران و ایـــــــــرانی  ؟!!!!؟؟؟؟

نمیدونم واقعا چی میشه که مردم فکر میکنن ژن ایرانی ایشون باعث شده که میتونن ازشون اعتبار بگیرن. دلم میخواد چهار تا حرف حساب بزنم بهشون که آقا جون/خانم جون.................................................... اما حیف!  دوست ندارم ناراحت کنم کسی رو. و لو اینکه به قیمت این باشه که خودم ناراحت بشم از اینهمه درجه سه فکر کردن هموطنان نازنین پر مدعا

پس نوشت
خب اینم از غر امشب :)) حالا پاشم برم به کارهای ناکرده برسم

۲ نظر:

  1. فکر نمیکنین شاید بخاطر "عدم خود باوری" و " عدم اعتماد بنفس" مردم باشه ، معمولا در چنین حالاتی سعی میکنیم این کمبودها را با بزرگنمایی بعضی چیزا جبران کنیم!

    پاسخحذف
  2. امیدوارم اینطور که شما می گی باشه! عدم خودباوری هنوز قابل تحمل تره از خود بزرگ بینی و ... واقعا امیدوارم نظر شما درست تر از حس من باشه :)

    پاسخحذف