۱۳۹۴ آذر ۱۳, جمعه

یه اصطلاحی توی فارسی کوچه و خیابان داریم که بهش میگیم ماست مالی. یه متنی هم چند وقت پیش خوندم که سعی داشت بگه که این اصطلاح یه ریشه ی تاریخی داره و از این حرفا. چیزی که تصمیم گرفتم در موردش بنویسم اینه که من تا به حال نمیدونستم که اصطلاح بیشتر از اینکه یک واژه باشه، یک مفهومه. منظورم اینه که فراتر از زبان فارسیه و توی بعضی فرهنگ های دیگه هم وجود داره. تا جایی که من سوادم میرسه، خیلی برام پیش نیومده که کسی در اینجا به زبان انگلیسی چیزی بگه و بعدش خودش یا بقیه سعی کنن یه طور دیگه ای این ماجرا رو تفسیر کنن و اگه منصفانه نگاه کنی ببینی اون تفسیره خیلی هم نمیخونه به اون چیزی که گفته شده یا اتفاق افتاده، بلکه بیشتر شبیه اینه که اون آدمهای مفسر تلاش دارن یه اتفاق بدی رو بر اثر اون حرف/حرکت افتاده، تعبیر به چیزی کنن که به نظر اونقدرها هم بد نیاد.

فکر کنم خیلی پیچیده نوشتم. یادمه توی یکی از این جلسات مذاکرات سیاسی ایران، یکی از کسانی که ایرانی نبود اما نسبت به بقیه فرهنگ پیچیده ی ما رو بهتر می شناخت، می گفت یکی از گرفتاری های مذاکره با ایران اینه که حرفی که زده میشه خیلی جای مانور داره و خیلی واضح و صریح و پوست کنده نیست و معتقد بود مذاکره کنندگان ایرانی (حرف 4-5 سال پیشه) این ماجرا رو میدونن و تیم مقابل رو توی سردرگمی تفسیر حرفهاشون درگیر میکنن و این باعث میشه که طرف مقابل نمیدونن الان باید چه تصمیمی بگیرن

این ماجرا اخیرا برای من توی کانتکست یه زبان شرقی دیگه اتفاق افتاد و اون آدم دومی که زبانش با زبان آدم اولی یکی بود، گفت نهههههه فلانی منظورش این بوده، احتمالا تو برداشتت اشتباهه. و هر دوی این بندگان خدا غافل بودن از اینکه یه آدم سومی که دوست من بود، به زبان اونها تسلط داشت و بهم گفت که اینا دارن ماست مالی میکنن (البته توضیح داد که معنی این میشد). من لبخند زدم و براش گفتم که ما توی فارسی برای این اتفاق یک کلمه داریم و اونم ماست مالیه. کلی هر دو خندیدیم و برامون جالب بود که شاید شرقی بودن ما باعث این نقطه مشترک شده و لو اینکه نه من و نه ایشون علاقه/توانایی ماست مالی داریم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر