۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست


تفالی زدم به حضرت حافظ :

زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست / در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست / در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند / زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
چیست این سقف بلند ساده بسیار نقش / زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است / کاین همه زخم نهان هست ومجال آه نیست
صاحب دیوان ما گویی نمیداند حساب / کاندر این طغرا نشان حسبه لله نیست
هر چکه خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو / کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود / خود فروشان را به کوی می فروشان راه نیست
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست / ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است / ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
حافظ ار بر صدر ننشیند زعالی مشربیست / عاشق دردی کش اندربند مال و جاه نیست


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر