وقتی دبیرستانی بودم یه همکلاسی داشتم که خیـــــلی دختر مهربونی بود، خیلی هم باهوش و درسخون و البته هنرمند. سنتور میزد و از اونجایی که بسیار آدم دقیق و ظریفی بود، همه دوستش داشتن. تقریبا همیشه لبخند داشت حتی وقتی خیلی سرحال نبود وقتی بهت نگاه میکرد حتما لبخند میزد هر چند گاهی کمرنگ اما همیشه بود... و این معنیش سلام بود :) تا آخر دبیرستان تو یه مدرسه نبودیم و من ازش بیخبر موندم. اون موقع که همکلاسی بودیم از بچه ها شنیده بودم که دینش اسلام نیست. اما هیچوقت نمیدونستم که در کشور ما دین برای اون طفلکی ممکنه مانع دانشگاه رفتنش بشه... ســــــالها بعد اینو فهمیدم و دقیقا یادمه اون روز به یاد س.م. افتادم که چقـــــــــــدر حیفه که حق به این سادگی از آدمهایی به این باهوشی گرفته میشه :(
این روزها بیشتر از هر زمان دیگه ای در عمرم از وجود حکومت ایدئولوژیک در کشورم احساس شرم میکنم!... و از اینهمه جفایی که در حق هموطنانم روا داشته شده!
It was nice post. We raised in an environment where human sympathy easily could forget I am glad our generation choose their way despite all the propaganda
پاسخحذفAna.
سلام
پاسخحذفمن قصد دفاع از نظام رو ندارم ولی تا اونجایی که می دونم در ایران غیرمسلمان ها هم می تونن وارد دانشگاه بشن من شخصا هم کلاسی زرتشتی و مسیحی داشتم .حالا نمی دونم این بنده خدا چه دینی داشتن که مانع دانشگاه رفتنشون شده
دوست عزیز، متاسفانه ادیان بسیاری وجود دارند که قوانین ایران براشون حقی در نظر نگرفته. مساله اینه که انسان به صرف انسان بودنش محترمه و نباید برای برخورداری از حقوق شهروندی اونها رو تفتیش عقیده کرد!
پاسخحذفعزیزم با آدرسی که دادی نفهمیدم کی رو می گی، اما همون سالها توی کلاسمون چند تا همکلاسی داشتیم از اقلیت های مذهبی که بسیار بجه های خوب و با لیاقتی بودن و نتونستن توی ایران درس بخونن، اما من الان از حال و روزشون خبر دارم که خارج از ایران تحصیل کردن و موفق هستن. فقط و فقط با تکیه به پشتکار و لیاقت خودشون. من به اونها افتخار می کنم. هرگز اون ناظم احمقی رو که به یکی از بچه ها گفته بود "از دست اون دختره چیزی نگیر واسه خوردن چون نجسه" یادم نمی ره.
پاسخحذفمرجانه جون ممنون از خبر خوشحال کننده ای که دادی. من هم با یه تعدادی از بچه ها در تماسم و بسیار خوشحالم از اینکه موفق و شادن. اون زمان، تو کادر آموزشی آدمهایی از نوع اون خانم ناظم، نسبتا زیاد بودن :( امیدوارم خدا بهشون کمک کنه که دنیا رو از زاویه بازتری ببینن.
پاسخحذف