لیلی زیر درخت انار نشست.
درخت انار عاشق شد. گًل داد . سرخ سرخ
گًلها انار شدند. داغ داغ.
هر اناری هزار تا دانه شد.
دانهها عاشق بودند. دانهها توی انار جا نمیشدند.
انار کوچک بود.
دانهها ترکیدند.انار ترک برداشت.
خدا گفت : راز رسیدن فقط همین بود.
کافیست انار دلت ترک بخورد.
و سالیانی است که لیلی عشق میورزد.
"عرفان نظر آهاری"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر