۱۳۹۲ مرداد ۵, شنبه

با برنامه ریزی یکی از دوستان امروز برای اولین بار در عمرم رفتیم که یک سیرک رو از نزدیک تماشا کنیم. همیشه توی کارتونهای زمان بچه گی دیده بودم و در بزرگسالی (؟) خونده بودم که طرفداران محیط زیست معتقدن که نباید سیرک ها رو پشتیبانی کرد تا این روشهای خشونت آمیزشون برانداخته بشه و دیگه حیوانات رو مورد آزار قرار ندن. راستش اینه که واقعا شکنجه روحی شدم... لحظه لحظه ای که حیوانات روی سن بودن من وجدانم تحت فشارهای عجیب و غریب بود. حس گناهی شدید... آخرش هم به این نتیجه رسیدم که واقعا هر چیزی به یه بار امتحان نمی ارزه 

اما.... نه شاید این نتیجه یه کمی عجولانه باشه... بخشهاییش که دختر و پسرهای جوون و ورزیده حرکات نمایش و رقص و حتی بستکبال روی یک چرخه میرفتن، لذت میبردم. درسته که سخت کار میکنن اما این سخت کار کردن زیباست... همونیه که باید بهش گفت اینترتین منت. توی این دنیا همه سخت کار می کنن. زحمت میکشن. خب اینهم کار خوبیه که با سخت کار کردن و ورزش کردن هم بدن خودشون سالمتر باقی میمونه و هم اینکه لبخند روی لب خیلی و لذت به بینندگانشون بدن. اما کار کردن با حیوانات چیز دیگه ایه... اون موجودات طفلکی خودشون انتخاب نکردن. کتک خوردن.... شوک داده شده و هزار بدبختی دیگه به سرشون آورده شده تا یاد گرفتن روی دو پا راه برن تا یه سری انسان.... براشون کف بزنن. کاش یه قانونی وضع بشه که اصولا سیرک از این به بعد فقط آدمها برای آدمها برنامه اجرا کنن بدون وجود هیچ نوع حیوانی... اگه میشد خیلی خوب میشد البته

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر