۱۳۹۲ آذر ۱۷, یکشنبه

وقتی ایران بودم یه ماشین خیلی کوچولو داشتم، اسمش ماتیز بود. یه چیزی تو مایه های هوندا فیت. سایزش کوچولو بود و مصرف سوختش کم. و البته جای پارک پیدا کردن براش هم راحت بود. یه همکاری داشتم که خیلی دوست داشت سر به سر من بزاره و کلی سر همین ماتیز می گفتیم و می خندیدیم. امروز بعد از خوندن ایــــن مطلب  یاد یه جکی افتادم که اتفاقا در مورد ماتیز در ایران گفته میشد. اگه راننده ش خانم بود و خانم (های) دیگه ای هم توش نشسته بودن، اسم ماشین میشد "کمپــــوت هلــو".... راستش رو بگم خودم هم بهش خندیدم ... اما الان که فکرش رو میکنم؛ میبینم واقعا چقدر جکهای جنسیتی زیاده در ایران. من از خیلی کشور ها و فرهنگ های دیگه بیخبرم، اما خیال نمیکنم که فرهنگ یه چیزی باشه شبیه النگوی دختر خاله که اگه ایشون داشت، من هم باید داشته باشم. منظورم اینه که حتی اگه توی خیلی از کشورها و فرهنگهای دیگه جک جنسیتی وجود باشه، ما ایرانی ها باید سعی کنیم که نداشته باشیم. بهش نخندیم و سعی انتشارش ندیم. چون به فرهنگمون معتقدیم. امیدوارم البته واقعا اعتقاد بهش داشته باشیم و به اعتقادمون پای بند. با اتفاقی که خیلی از هموطنانمون سر فرناندا لیما آوردن، خیلی خجالت کشیدم.... شایدم این وبلاگه داره درست میگه: اونها واقعا قصد بدی نداشتن. بقول خان دایی اونها فقط ایرانی بودن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر