۱۳۹۲ اسفند ۲۵, یکشنبه

امروز خیلی روز طولانی بود. از صبح خیلی زود بیدار شدم و شروع کردم به کار و حوالی ظهر تازه رفتم دانشگاه و تا غروب مثل ... کار کردم :)) البته خوشحالم که مقدار زیادی کار انجام دادم که باید تموم میشد. اما راستش آدمی نیستم که در اعماق وجودم آدم سخت کوشی باشم. سعی میکنم زحمت بکشم اما واقعا از گشت و گذار بیشتر لذت میبرم. بخصوص وقتی آخر هفته ها مجبور میشم مهربان همسر رو با فسقلی تنها بزارم خیلی بیشتر اذیت میشم. امروز یکی از دوستامون که قراره از شهر ما برن یه جای دیگه مهمانی خداحافظی داشت که من اون رو هم نتونستم برم. کلی مجبور شدم عذرخواهی کنم

الان نشستم به موسیقی گوش که خب خیلی حال خوبیه :) من تا به حال ایــــــــــــن ویدیو رو ندیده بودم. کاملا تصادفی بهش برخوردم توی یوتیوب و تقریبا همه کارهایی رو که اونجا گذاشتم تماشا/گوش کردم. خیلی لذت بخشه  برام و حس خیلی خوبی بهم داده. فسقلی خوابه و من هنوز خوابم نمیبره.... بهترین کاری که میتونم بکنم همینه که موسیقی گوش بدم و وبلاگ بخونم

مدتهاست یه فیلم خوب ندیدم. خیلی وقته.... واقعا یادم نمیاد بعد از کپی برابر اصل فیلمی دیده باشم که اونقدر روم اثر گذاشته باشه. خب البته وی برای وندتا هم خوب بود. شعر هم کم میخونم. دلم تنگ شده برای شعر خوندن.... مگر دوستان قطعه ای به یادم بیارن 

به قول شاعر... این نیز بگــــــذرد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر