۱۳۹۳ فروردین ۷, پنجشنبه

هفت سین ما هم ماجراییه شبیه بیشتر ماجراهای دیگه ما ایرانی ها که خب هم دوست داشتنیه هم کلی بحث و بررسی و تحقیق و جستجو پشتش خوابیده.

من چندین ساله که دیگه ماهی قرمز نمیخرم برای سفره هفت سین. نمیدونم دقیقا از چه سالی نخریدم اما دلیلش این بود که خب من توی نگهداری اینطور چیزها خوب نیستم. این بیچاره ها میمیرن و من ناراحت میشم.  دقیقا برای همین هیچ گلدونی توی خونه مون نداریم. چون یادم میره ازشون مراقبت کنم

با یکی از دوستان حرف همین بود. ازم پرسید که تو هم ماهی قرمز تحریم کردی؟ راستش واژه تحریم رو با ماهی قرمز توی یه جمله نشنیده بودم. پرسیدم ماجرا چیه و برام توضیح داد. جالب بود البته. من هم تا جایی که میدونم توی اثر سفره هفت سین کمال الملک ماهی قرمز نیست. یه متنی هم چند سال پیش یکی از استادان ادبیات دانشگاه تهران منتشر کرد که توضیح میداد سفره هفت سین بر اساس تحقیق ایشون، باید نامهای پارسی داشته باشه و ریشه خوراکی داشته باشه و ... توضیحات دقیقش رو یادم نیست. اما اون چیزهایی که من سر سفره هفت سین گذاشتم اینهاست: سماق، سرکه، سبزه، سیب، سنجد، سمنو و سیر

اینکه بطور دقیق هر کدومشون نشونه چی هستن رو هم نمیدونم. چون تعبیرهای مختلفی از هر کدومشون هست. یکی میگه سیب نشونه سلامتیه... یکی میگه سیب نشونه بارویه. همین ماجرا برای چیزهای دیگه ش هم هست. وقتی قراره ماجرا رو به غیر ایرانیها توضیح بدی از این سخت تر هم میشه. من داشتم همینها رو می گفتم، یکشون گفت راستی من یه همخونه ایرانی دارم میگه حدود هزار سال پیش به جای هفت سین ایرانی ها هفت شین میزاشتن. تصور کردن قیافه من توی اون لحظه برای خودم هم خنده داره. تنها چیزی که تونستم بگم اینه که خب چیزهایی که خیلی قدیمی ان نسخه های مختلفی دارن که کسی هم نمیدونه کدومش درست یا درست تره. در هر صورت همشون زیباست... صرفنظر از اینکه یکی سر سفره هفت سین قران بزاره، یا حافظ یا شاهنامه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر