و کارتونهای بچگی مون همیشه شخصیت میمون شیطون و یه کمی شاید کنجکاو - اما نه دانشمند - تصویر شده برامون. یادمه یه بار یکی از معلمهامون شاید با الهام از همین شخصیت میمون که توی ذهن ایشون هم همین شکلی بود، یه ماجرایی برامون تعریف کرد. که یه روزی یه میمونی روی شاخه درختی نشسته بود تا میبینه یه هزارپایی داره خرامان خرامان (؟) برای خودش قدم میزنه. میمونه میگه هزارپا میشه من ازت یه سوال بپرسم.... تو بین اینهمه پایی که داری وقتی میخوای شروع کنی به راه رفتن اول کدوم پاتو جلو میزاری؟ هزار پا میگه من هیچوقت فکر نکردم به این ماجرا و تلاش میکنه که شروع به راه رفتن و ببینه کدوم پاشو اول میزاره و همین باعث میشه اصولا دیگه راه نمیتونه بره
حالا شده حکایت من..... یکی از دوستام این موسیقی زیبا رو سهیم شده با بقیه- اینـــــجا - حالا من دارم مثلا بهش گوش میکنم، هزار تا فکر تو سرم میاد. به نظر نمیاد این فقط همین سه تا ساز باشه.... اصلا کیفیت صدا استودیو هستش.... وکالیست هم دارن... البته کلیپش قشنگه اما خیلی به آدم حس واقعی اینکه دارن همینو میزنن نمیده ........ و کلی از این ...ها. یکی نیست بهم بگه.... بابا جون لذتشو ببر... بشنو چه موسیقی زیباییه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر