۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

دوباره آدم خوبی میشویم :)

امروز یه ایمیلی از یکی از همکاران قدیمی به دستم رسید با عنوان "چطور دوستی ها از بین میره" (امیدوارم ترجمه خوبی کرده باشم). گرچه مطلب تازه ای نبود و قبلا هم همین ایمیل رو دریافت کرده بودم اما فکر کردم یه بار دیگه دقیق بخونمش و سعی کنم نمونه های اطرافم رو باهاش مطابقت بدم.

آآآآآآیییییییییی چقــــــــــــــــــــــــــــــــدر زیاد :(( یادم اومد که چند وقته به خیــــــلی ها تلفن نزدم... یا حتی ایمیل... خلاصه هیچ جوری ازشون خبر نگرفتم! لطفا نگو که "خب اونها هم کار نکردن" که میشه همون مطلب ایمیل وارده! خلاصه این x-همکار محترم، وجدان دردی برای ما تراشید که مپرس :-/

با خودم قرار گذاشتم که از کارم اینجا غر نزنم. اما بخــــــــــــــــــــــدا سرم شلوغ بود و الا من هیچوقت سالگرد تولد و عروسی و ... دوست و فامیل یادم نمیرفت. قـــــــــــول میدم دوباره آدم خوبی بشم ;)


۲ نظر:

  1. سلام
    فکر می کنم تواین سالی که گذشت بیش ترازهمیشه دچار عذاب وجدان شدیم. وقتی هموطنای شجاع رو می دیدی که چه طور از همه داشته هاشون میگذشتن و... وخیلی از ماها بااینکه شاید اتیشمون از اونها هم داغتر بود اما جرات ریسک ازدست دادن هیچکومشون رو نداشتیم (که انصافا ریسک خطرناکیه )فقط شرمندگی برامون مونده
    حالا به اون لیست بهانه های همیشگی برای سراغ نگرفتن از همدیگه که البته واقعی هم هستن افسردگی هم اضافه شده که این روزا تو هرجایی ازاین شهر که پاتو بذاری و با هرکسی که صحبت کنی کاملا مشهوده
    دور وبرت پر از آدمای خوبه که فعلا افسرده و نگران وعصبانین ازاینکه با اونها مثل برده رفتار میشه و...
    به امید اینکه بزودی دل همه آدمای خوب شاد بشه که اگه اینطور بشه سالگرد روزای شاد رو فراموش نمیکنن.
    مژی

    پاسخحذف
  2. آرزو میکنم همونطور که گفتی بشه :)

    پاسخحذف