یکی دو روزی میشه که یه کلیپ چند دقیقه ای از زنی با حجاب اسلامی در سایت یوتیوب بارگزاری و در سایتهای بسیاری بهش لینک شده با عنوان "زمان برای بچه دار شدن به نحوه دینی در تلویزیون ایران". خیلی ها هم دیدنش و بهش خندیدن یا تفسیرش کردن و ...
چند روز پیش هم تلویزیون بی بی سی بحثی در رابطه با دیدگاه اروتیسم در فرهنگ ایرانی رو بررسی کرد. من سعی میکنم شنیده های خودم از اون بحث رو اینجا بنویسم و گاهی هم نظر شخصی خودم رو بهش اضافه خواهم کرد.
داستان از جایگاه "توجه به تن" در فرهنگ ایرانی شروع میشه. در فرهنگ ایران امروز که میشه ادعا کرد بیشتر فرهنگ ایران پس از اسلام هستش، حرف زدن و درباره روح و معنویت و عرفان و مسائلی از این دست، پایانی نداره. اما وقتی پای مدرنیته به این جامعه باز میشه، یک پای کار می لنگه! نگاه مثبت، زیبایی شناس و ستایشگرانه به بدن انسان بخشی از دیدگاه مدرن امروزیه که در جامعه ی زهد آمیز/نمای امروز ایران دچار یک تابو میشه و بحث کردن در رابطه با بدن و لذات بدنی با بازخوردهای منفی -در ظاهر- مواجه میشه.
فرهنگ امروز ایران کاملا متاثر از دینه و نمیشه این رو نادیده گرفت. باید این نکته رو هم ذکر کرد که در دیدگاه اغلب ادیان هویت فرد با روحش تعریف میشه و فیزیک و بدن انسان غبار روح میشه و مانع کشف حقیقته که باید غبار زدایی کرد جهت عروج انسان به درجات معنوی و خدایی. اما تا جایی که من اطلاع دارم دین اسلام قواعد بسیار زیادی برای زندگی فیزیکی انسان داره و حتی در مورد مسائل جنسی به روشنی و وضوح حرف میزنه و نکات رو بررسی میکنه در صورتیکه در مثلا مسیحیت، این جسم باید سرکوب بشه. بهمین دلیل فرد روحانی ازدواج نمیکنه و قسم میخوره همه ارتباط عاطفی اش با خانواده اش رو قطع کنه و خودش رو وقف دین میکنه تا به درجات بالای روحانی برسه. یعنی سرکوب بخش زیادی از وجودش!
بنابراین باید گفت که دین اسلام توجه به بدن رو نقطه قوت خودش میدونه بعنوان یک دین مدرن که خلاهای ادیان گذشته رو پر کرده. و یکی از نیازهای اساسی انسان رو که در ادیان ما قبلش شاید کمتر دیده شده بود، به دقت بررسی میکنه و برای انسان حق(؟) قائله. بطوری که پیامبر اسلام نـُـه(!) بار ازدواج میکنه بر خلاف مسیح که هیچگاه ازدواج نکرده بود.
اون چیزی که ما بعنوان اسلام ازش یاد میکنیم در واقع بخش بزرگیش فقه اسلامیه نه لزوما کتاب مقدس مسلمانان. گرچه در اون هم موارد اروتیک بسیاری قابل مشاهده و بررسی هست. اما هر کدوم از ما که یک کتاب فقه رو باز بکنیم بخش عمده ای از اون کتاب در رابطه رو با مسئله پرداخت به بدن و گرایشات جنسی می یابیم. نمونه اش هم همین کلیپی که اول نوشته ام بهش اشاره کردم.
البته تضادی که بهش اشاره کردم همواره وجود داره و تابوی "حرف زدن و اطلاع رسانی" هیچگاه از جامعه ایران فاصله نگرفته. در غالب آثار ادبی گذشته و حال مدام از زلف و لب و بازوی یار سخن گفته شده و حتی از عشقبازی و جزئیات مربور به اون که همگی دیدگاه اروتیک دارند اما به جهت گرایشات زهدنمایانه جامعه، تعابیر عارفانه ازشون استخراج میشه و تلاش بر اینه که از جنبه بدن و فیزیکی اونها پرهیز بشه و اینجا همون نقطه تضاده!
اینهمه تکرار و تاکید بر مقاومت و فاصله گرفتن از هر گرایش تنانه، از اونجا سرچشمه میگیره که زهد اساسا "لــــذت جسمانی" رو به دقـّـــــت میشناسه. در غیر اینصورت دلیلی برای اینهمه تاکید بر پرهیز در مقابله با این لذت وجود نداره! در تعاریف اسلامی برانگیختن جنسی حرام شمرده نمیشه، بلکه در مواردی بسیار هم پسندیده اس و بخصوص اینکه بدن زن بعنوان آتش اروتیسم بیان میشه. امــــــــا در مقابل موجودی به نام روح و معنویت تعریف میشه که انسان باید برای رسیدن به اون، بدن رو سرکوب کنه. حالا سوال اینجاست اگر این بدن برای سرکوب آفریده شده، چرا اصولا چنین گرایشی در وجودش قرار میگیره؟ که تازه بقای نسلش هم به همین گرایش گره میخوره! آیا.... این تضاد دیگری نیست؟
اصولا در فرهنگ ایران پس از اسلام خصوصیتهای زنانه، با اغواگری و پست و دنیایی تعریف میشه و زن اگر تصمیم داشته باشه انسان باشه باید این خصوصیات رو که در وجودش هست از بین ببره و بُکُشه! تا حیا و عفت داشته باشه! "شرمِ زن" نشانه بی قید و شرط پاکدامنی زن در این تعریف هستش!
از همین دست تناقض دیگری در قوانین اسلامی وجود داره که از یک طرف توصیبه به ازدواج میکنه بعنوان سنت پیامبرش و از طرف دیگه از پرداختن به امور بدن و تن نهی میکنه و میگه ازدواج نکنید مگر اینکه ترس از به گناه(!) افتادن داشته باشید. بنابراین مرد مومن برای به گناه نیفتادن، اساسا تلاش میکنه به چهره یا بدن زن دیگری نگاه نکنه و اغلب چشم به زمین میدوزه.
آیا به دلیل همین نگاه اسلام نیست که بدن زن باید در مقابل چشم مرد پوشیده باشه که مرد بتونه درون(!) خودش رو در کنترل نگه بداره تا روحش(!) به اوج برسه! همونجایی که میگه: هفتــــــــــــاد سال عبادت یک شب به بـــــــــــــاد میره....!؟؟؟
بیشتر اینهایی که نوشتم مواردی بود که من از اون برنامه شنیدم. بعلاوه اینکه من تا به حال نمیدونستم مفهوم "شاهد بازی" در ادبیات کهن چیه که متوجه شدم همون ارتباط عاشقانه با همجنس نوجوان یا پسر بچه هست!!! و اینکه نمیدونستم چرا در اسلام میگن بهتره مرد مسلمان "ریش" داشته باشه. از قرار به این دلیل هستش(؟) که صورتش لــــــطافت صورت پســـر بچه "غُلام یا غِلمان" رو نداشته باشه!!!!!!!!!!!!
بعد از همه این موارد دلم میخواست من هم توی اون بحث شرکت داده میشدم و این نظرم رو اونجا میگفتم. نظر من اینه که فقه اسلامی به هیچ شکلی دید مثبتی به تن نداره و هر اونچه که هست در واقع سطحی ترین شکل این دیدگاه یعنی همون "پـُـورنه" و غالب توصیه ها و پرهیز ها هم به همین دلیله. و الا اگر آموزه دینی بر اساس ستایش زیبایی آفریده خدا باشه، آیا یک مرد نمیتونه نگاهش چیزی باشه غیر از تفکر پست جنسی؟؟؟
آیابه همین جهت نیست که در کشورهای اسلامی زنان رو مدام در پیچه های تو در تو میپیچند تا مگر عرفان مرد مسلمان با یک نگاه به بــــــــــاد بره!!! آیا این آفریده خداوند نیست که اینهمه زجرش میدید تا خودتون به کشف حقیقت(!؟!؟) برسید! چه کسی برای شما این حق رو قرار داده؟؟؟
It was an interesting point of view. Ana
پاسخحذفمرسی از کامنتت و لطفت آنا جونم :)
پاسخحذف