چند وقت پیش یه داستان کوتاه نوشتم به نام "زن" که چون از قالب وبلاگم بیرون بود اینجا نذاشتمش. شاید یه روزی این کار رو بکنم. قبل از اینکه بنویسمش مدتی توی ذهنم میچرخید و احساس میکردم که باید یه کاری کنم برای این فکری که میاد و گاهی به ذهنم ضربه میزنه. بالاخره مشقش کردم!
داستان اتفاقات روزمره زندگی یک زن هستس. نمیخوام اینجا راجع به داستان حرف بزنم. بیشتر حرفم در اینجا روی شیوه زندگی زنه. زنی از نسل من، زن ایرانی امروز! با همه خوبی ها و بدی های جامعه ایران. مادر و همسر در خونه، یک متخصص خوب و رقابت کننده برای حفظ شغلش در مقایسه با همکاران مردش، حمایت کننده نسل قبل که ازش انتظار توجه دارن، یه مدیر اقتصادی تمام عیار برای زندگی مشترکش با در نظر گرفتن آینده بچه ها و ....
گاهی مجبوره اونقدر انرژی روی نقشهای مختلفش بذاره که خودش رو یادش میره... اینکه آدمه! اونهم نیاز به محبت و حمایت و نوازش داره! گاهی لازم داره تنها باشه. بدون فشارهای زندگی خوش بگذرونه! آزاد! مثل دوران بچه گی ش!هنوز آرزوهای زیادی داره و کارهای نکرده بسیاری!
اما حالا که اون رو تقریبا تمومش کردم، به نظرم رسید بد نیست اینجا بخش بزرگتری از زنان این نسل رو ببینیم... خیلی از زنان همین نسل فکر میکنند که آیا همسر بودن و مادر شدن به همه سختی های بالا می ارزه؟ آیا بهشون کمک میکنه که از زندگیشون لذت و رضایت بیشتری داشته باشن یا اینکه ... یا اینکه بقیه دارن سعی میکنن راه رفته گذشتگانشون رو دنبال کنن؟
واقعیت اینه که آدمهای ساختار شکن شجاعتر از بقیه هستن. اما چیزی که اونها رو دچار تردید میکنه اینه که آیا این ساختار شکنی به سوده یا ...؟
آدمها حق دارند در پی رویاهای بزرگی در زندگی شون باشن، اما شاید ممکن نباشه که در کنار نقش سنتی تعریف شده برای زن در فرهنگ عامه؛ اساسا بتونن رویاهاشون روهم دنبال کنن! این رو نمیشه انکار کرد که نقش همسریا مادر بودن یک کار تمام وقته که تمام ذهن و وجود آدم رو در گیر خودش میکنه. بنا براین داشتن همه این نقشها در کنار هم ساده نیست و شاید حتی غیر ممکن!
من هنوز نمیدونم ایراد کار کجاست اگر یه زن با رویاها و تفکرات شخصی اش بخواد مسیر خودش رو طی کنه؟ مسیری که توسط زنان نسل قبلش طی نشده! من اینجا نمیخوام بگم کدوم درسته یا غلط... چون اساسا به نظرم در اینمورد درست و غلطی وجود نداره. به نظرم باید حق آدمها رو محترم شمرد برای نوع انتخاب زندگی شون. بدون هیــــــــــــــــــچ نقد و قضاوتی! جای تاسف اینجاست که جامعه سنتی، همواره آدمها رو نقد یا قضاوت خواهد کرد و بال پروازشون رو خواهد بست!
پی نوشت:
چند روز پیش یه خبری خوندم که فکر میکنم گفتنش اینجا بد نیست. گرچه منبعش رو پیدا نکردم که اینجا بذارمش. نسبت فیلمهای تولید شده توسط زنان در سینمای هالیوود حدود 4% هستش. در صورتیکه این عدد برای سینمای ایران 25% هستش. من واقعا از زنان سینمای ایران با همه وجودم ممنونم. چون میدونم که تو اون کشور کار کردن فقط کار فنی و تخصصی کردن نیست بلکه باید برای بودنشون بجگند. واقعا دست مریزاد :)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر