۱۳۸۹ آذر ۲۳, سه‌شنبه

چرا رنج می کشیم!

این خود ما هستیم که انتخاب میکنیم اذیت بشیم و زجر بکشیم که بعدش احساس کنیم آدم خوبی هستیم؟ یا این رویکرد بهمون منتقل شده و بدون اینکه خودمون بخواهیم این رفتار ها رو تکرار میکنیم؟ بذارین دقیقتر بگم! مثلا ماه رمضان یا ماه محرم و ... که تقریبا یک چارک از کل سال رو در ایران در بر میگیره، شامل مراسم مذهبی هستش که اونقدر دامنه و اثراتش روی کار و زندگی اجتماعی در ایران بزرگه که نمیشه ندیده گرفتش. توی یک ماه رمضان به روشنی میشه دید که مردم عصبی هستن، راندمان کارها کلا پایینه و انگار که چرخ جامعه بر اساس یه قرارداد نانوشته قراره که آرومتر بگرده تا مردم با گرسنگی که میکشن بتونن دوام بیارن، اما برای چی؟ چرا همه بــــــابد این کار رو بکنن و اگر کسی این کار رو انجام نده (یا بقول اونها تظاهر بکنه به عدم انجامش)، با پلیس طرف میشه و بدترین برخوردها؟ قراره در نتیجه این سختی و رنجی که میکشیم چه اتفاقی برامون بیفته؟ و در پایان آیا احساس میکنیم که آدم بهتری شدیم؟ اصولا برمیگردیم که مرور کنیم چه کردیم؟
یا ماه محرم و صفر که باید رفت و اشک ریخت و به سر و سینه کوفت و یه سری اتفاقات تاریخی رو از آدمهایی بسیار غیر مطلع بصورت تکراری هر ساله شنید که چه اتفاقی بیفته؟ که احساس کنیم آدم بهتری هستیم؟ حالا اگه قراره برای ظلمی که به یه انسان رواداشته شده بگرییم، آیا هر ساله باید به همون گروه که سال پیش گریسیتیم دوباره برگردیم؟ اگر فرض کنیم که این روش درستیه و باید به مظلومیت آدمها گریست آیا اون گروه تنها مظلومین تاریخ ما بودن و خواهند بود؟ و ما با اینکار داریم به حرکت اونها ادای احترام میکنیم؟ چرا این ستودن با گریه و اندوه و غم و ناراحتی؟ و آیا انجام اینکار بصورت وظیفه برای ما احساس خوبی میاره؟ دقیقا کدوم قسمتش و به چه دلیلی باید آرامش به این شکل فراهم بشه؟
سوال کلی من اینه که چرا غالب مراسم مذهبی -صرفنظر از اینکه کدوم مذهب رو انتخاب کنی- شامل رنج کشیدنه برای رستگاری؟!

۲ نظر:

  1. نظر شخصی من اینه که چون کلا دین و مذهب رو خود بشر (و نه خداوند مهربان) ساخته تا ازش کلی استفاده ها ببره! از طریقش قدرت به دست میارن و به مردم حکومت میکنن ، بدون زحمت امرار معاش میکنن، زور میگن ، ستم میکنن و .... و .... . و برای مقاصدی که ساخته شده ، اصل بر اینه که اندیشه ای نباید وجود داشته باشه ، اگه تو بخواهی که فکر کنی و سؤال کنی و چرا بیاری که کارشون پیش نمیره!!!! همه چی بر اساس عدم تفکر و تعقل بنا شده و هر چرائی، تو رو به بدترین مجازات محکوم میکنه ... . نمیدونم که آیا این مقاله رو خواندی یا نه و این به نظر من یکی دیگه از علت های اختراع مذهب به دست انسانهاست : این که بتونن اون انسانهائی رو که تحت رنج و ستم و درد بسیار هستند و هیچ راه حل و چاره و فراری از اون ندارند رو آرام و راضی به ادامه اون زندگی کنند و حس رستگاری بهشون بدن که واقعا خود رنج آور است!
    دخترم صلوات بفرست http://www.iranfeministschool.info/spip.php?article6168

    چند وقت پیش با خوندن این مقاله داشتم به راه حل ها فکر میکردم! انتخاب هائی که این زن میتونه داشته باشه ۱. خود کشی که سالهاست شاهد بنزین به سر ریختانها و به آتش کشیدنها بوده و هستیم که فقط گاهی اخبارش به گوش میرسه و فقط آه و افسوسی!.... ۲. کشتن اون مرد کثیف یا زن و یا هر ۲ و بعد اعدام خودش و بعد میبینیم که میلیون ها آدم هی طومار مینویسن و بیانیه میدن و قضاوت میکنن که الا بالله باید ببخشینش! و یا نه ، ادم کشته و باید قصاص بشه! و ... و هیچ کی فکر نمیکنه که بابا بیایم همه این انرژی رو رو هم بذاریم و صورت مساله رو حل کنیم! چی موجبش شده؟ تا کی میخواد این قوانین و فرهنگ باهامون این کارو بکنه؟ ولی اونائی که این قوانین و فرهنگ رو پیاده کردن زرنگ تر و فعالتر از این حرفها هستن و همونایی هستن که وجودشون در گرو همون دین و مذهب هاست که باهاش میتونن این قوانین رو پایه گذاری کنند ! باهاش میتونن از جنون بعضی آدمها استفاده کنند و بقیه آدمها رو بکشند مگر نه اینکه آدمی که بمب گذاری سوئد رو تو شلوغترین مرکز خرید استکهلم و اون هم تو ایام کریسمس انجام داد این کار وحتا کشته شدن خودش رو برای از بین بردن بی دینها! و رستگاری کرد!!! ۲ برادرم و همسرانشون و برادرزاده عزیزتر از جانم چندین متر دورتر در حال خرید بودن و اگر تار موی ازشون کم میشد؟؟!!!! خلاصه عزیز دلم ، اگر فقط ایمان به خداوند بزرگ و مهربان و پرستش و عبادت اون ( حالا به هر روشی که هر کس میپسنده) و تلاش در خوب بودن و انسان بودن و جشن گرفتن این زندگی و لذت بردن از اون اصل میشد ، درصد بسیار بزرگی از کار و زندگیشون میموندن و چی؟؟؟؟!!!!!..........

    پاسخحذف
  2. حرفهایی که زدی کاملا درسته، مقایسه دید فلسفی بعنوان اندیشه خرد گرا/پرسشگر و دید دینی/مذهبی بعنوان مکتب فقاهتی مبتنی بر فرمانروایی خداوند مسلط بر همه. من هم موافقم!
    اما اساسا توی این پست سوال من اینه که چرا ادیان بر ای رستگاری و احساس آرامش مردم رو زجر میدن؟ و چرا مثلا شادی و پایکوبی و... از این دست در ادیان خیلی کم در نظر گرفته شده؟ البته اخیرا خیلیها به اندیشه زرتشتی با این نگرش نگاه میکنن و معتقدن که غالب جشنهای ایران باستان، ریشه در دین زرتشت دارن! من به این اعتقاد هم بسیار شک دارم. چون انچه در حال حاضر برای زرتشتیان ما باقی مونده بسیار شبیه به اسلام/مسیحیت و یهودیته و ریشه جشنهای ملی ما نیست.
    دلیلش هر چه که هست، با همه وجودم آرزو میکنم بساط همه این بدبختی ها و تحمیق ها، روزی برچیده بشه!

    پاسخحذف