فیس بوک این امکان رو به همه داده که خیلی چیزها رو با هم سهیم بشن... خوبی، خوشی، غم، عصبانیت و... یه کاری که خیلی ها بخصوص اونهایی که در ایران هستن انجام میدن اینه که شعر یا سخنان بزرگان رو مینویسن که برای اونهایی که میدونن یاد آوری بشه و برای اونهایی که نمیدونن جنبه اطلاع دهندگی داشته باشه. و البته که کار بسیــــــار خوبیه :) و من هم موافقم
اما اونچه من رو واداشت به نوشتن این یاد داشت اینه که ما اصولا یادنگرفتیم و سعی هم نمیکنیم یادبگیریم که یه چیزی وجود داره به نام امانتداری و ذکر مرجع درست.
نمونه اش هم یه مطلبی هستش از دکتر محمد حسین پاپلی یزدی در زمانی که ایشون در دانشگاه سوربن، تدریس میکردن، یکی از دانشجویان میپرسه جهان سوم کجاست؟ و ... و مابقی ماجرا که شما بهتر از من میدونین.
این مطلب بارها به دست من رسید با نام دکتر حسابی و من به دوست/فامیل عزیز توضیح دادم که این مطلب از ایشون نیست و واضح ترین دلیلش هم اینه که دکتر حسابی در سوربن تحصیل میکردن نه تدریس و اونهم در رشته فیزیک که ارتباطی نداره که دانشجویی از ایشون سوال تارخ جغرافیایی بپرسه!!! ... چه میشه گفت
یه نمونه دیگه موضوع نوشته ای هست از وبلاگ نسوان مطلقه معلقه که یکی از پر خواننده ترین وبلاگ های فارسی هستش. با عنوان " من فمینیست هستم، پس هستم" که اخیرا نمیدونم کدوم بنده خدایی به چه دلیلی فکر کرده این مطلب میتونه از قلم خانم شیرین عبادی باشه. راستش اینه که من هـــــــــــــــــر جوری فکر میکنم نمیدونم چطور ممکنه آدم حتی یک خط مطلب از خانم شیرین عبادی خونده باشه و به یک شکلی حتی احتمال بده که این نوشته بتونه قلم ایشون باشه
امشب داشتم ایمیل هام رو چک میکردم مطلبی به دستم رسید با این محتوا که این جمله رو که معمولا به نام دکتر شریعتی شنیدیم که ترجیح میدهم در خیابان راه بروم و به خدا فکر کنم، تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفشهایم فکر کنم: اصل این جمله از دیالوگهای مارلون براندو در فیلم “یک وحشی” هستش که با کمی تغییر به نام دکتر شریعتی منتشر شده و معلوم نیست به چه دلیل
I’d rather be riding my motorcycle thinking about the God than sitting in church thinking about my motorcycle...
با خودم فکر میکنم ما خیـــــــــلی باید یاد بگیریم که تحقیق کنیم. هر چیزی رو با ساده لوحی نپذیریم و مهمتر از همه سعی کنیم اگه چیزی رو اشتباه میکنیم و یکی پیدا میشه که به ما درستش رو بگه، ازش تشکر کنیم نه اینکه جبهه بگیریم و متهمش کنیم به چیزهای عجیب و غریب و ... که شایسته هیچ کدوممون نیست
راستی اخیرا خیلی مطلب از چگوارا نقل میشه بعنوان ... بخصوص از کسانی که در ایران زندگی میکنن. نمیدونم دلیلش چیه که چه اینهمه محبوب شده! کسی میدونه چرا؟ یا اینکه چرا مثلا از هیتلر یا خیلی های دیگه به این شکل یاد نمیکنن!؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر