۱۳۹۲ آذر ۵, سه‌شنبه

شکرت می گذاریم

از قرار روز شکرگزاری برای خیلی ها اتفاق بزرگیه. منظورم خارجه ای ها نیست، بلکه مهاجرهاست. راستش من با جشن گرفتن بطور کلی خیلی موافقم. چند سال پیش یه بار هم گفتم که تصمیم دارم هر جشنی از هر ملیتی و دین و مذهب و خلاصه هر جشن ممکنی رو توش شرکت کنم و سعی کنم که خوش بگذرونم و به بقیه هم خوش بگذره. منظورم این بود که دوست دارم هم زندگی خودم شاد باشه و هم دیگران. اما راستش از هر نوع جشن و مهمانی و سور و ساطی که باید براش روزها برنامه ریزی کنی و زحمت بکشی و دیگران رو هم به زحمت بندازی واقعا دوری میکنم

یکی از اون جشن ها همین شکرگزاریه که گاهی که به قول معروف با یار موافق همراه بشی خیلی هم زیبا و لذت بخشه. اما امان از اون موقع که کلی کار نکرده داری و زمان یار موافقت نیست و باید همش با استرس بگذرونی. اونقدر کار دارم هم مربوط به دانشگاه و هم کارهای مربوط به خونه و زندگی که حسابشون از دستم در رفته. از بس هم توی دوسه ماه اخیر که همینطور وقتم الکی پر بوده مجبور بودم که همه کسی بگم شرمنده ام نمی تونم بیام. نمیرسم بیام، کار دارم... زندگی دارم... گرفتارم  که دیگه همه کوپن هام خرج شده. امیدوارم که روز شکر گزاری به همه خوش بگذره و هیچ آدمی نباشه که گرفتار گرسنگی خودش و خانواده اش باشه. و البته اگه از من بپرسی دوست دارم که اضافه کنم کاش هیچ کسی اونقدر سفره ش رنگی رنگی نباشه که از سفره یکی دیگه کم بیاد! چون روی زمین ما منابع محدود داریم، حساب ساده هم که بکنی میبینی برای انباشته شدن چیزی در جایی، حتما باید از جای دیگه ای کم شده باشه

امید که همه مردم شادباشن و من هم به جای 24 ساعت در هفت روز هفته، روزی 30 ساعت داشته باشم با هشت روز هفته :))  به قول مهربان همسر این هم آرزوی ما در این روزهای مقدس نزدیک به جشن پلوخوری ملت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر